شاید در نگاه اول این دو واژه، دو مقوله ی جدا از هم به نظر بیایند؛ ولی تجربه های مختلف در طی زمان ثابت کرده اند که ورزش و سیاست در ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر هستند. چرا که ورزش نه تنها جنبه ی تفریح و سلامتی دارد، بلکه در قرون اخیر وسیله ای برای رقابت محسوب شده است.
از تاثیرات مهمی که ورزش بر سیاست دارد می توان به ایجاد صلح بین دو ملیت مختلف اشاره کرد.چنانکه دیدم در سال ???? بازی پینگ پنگ بین جوانان چینی و آمریکایی، عامل مهمی برای صلح و در واقع ایجاد رابطه سیاسی وبهبود آن بین دو کشور شد.
ورزش همین طور عامل مهمی برای تثبیت غرور و عزم ملی و ایجاد حس اتحاد محسوب می شود. همان طور که در سال ???? پس از پیروزی ایران از بحرین مردم ایران به خیابان ها رفتندو این شادی را جشن گرفتند و یا بازی ایران و آمریکا که با نتیجه ?-? به نفع تیم ایران به پایان رسید.
از تاثیرات دیگر ورزش می توان از جنبه ی سرمایه داری و قدرتمندی آن نام برد. برای مثال می توان به برقراری ارتباط بین کیسینجر و رییس فیفا که میزبانی آمریکا در جام جهانی ???? را به همراه داشت اشاره کرد.
ورزش ضرراتی هم به سیاست می زند. مثلاً هنگامی که ورزشکاری پرطرفدار بگوید که می خواهد به چه کسی رأی دهد، همه ی طرفداران او هم به فرد مورد نظر رأی خواهند داد ؛ چون آن ورزشکار برایشان تبدیل به بت شده است و این خود باعث نادرست شدن انتخابات می گردد.
همچنین ورزش ابزاری برای نشان دادن اعتقادات می باشد. همانگونه که ورزشکاران ایرانی (و برخی دیگر از ورزشکاران مسلمان) با حریفان اسراییلی خود مسابقه نمی دهند. حتی اگر به قیمت از دست دادن مدال های رنگارنگ باشد.
با توجه به مطالب بالا می توان به این نتیجه رسید که اگر چه در ظاهر ورزش از سیاست جداست ولی در عمل ورزش یکی از کارآمدترین ابزار های سیاست مداران است.
|